کد مطلب:152442 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:178

گریه و آرزوی یاری به امام حسین، موجب نجات عمرو بن لیث شد
فقیه و محقق ربانی، دانشمند بزرگ شیعه و مربی زهد و تقوا، احمد بن محمد معروف به مقدس اردبیلی قدس سره این قضیه را نقل فرموده است:

عمرو بن لیث امر نمود كه لشكریانش از جلوی او به صف رژه روند. او مقرر نموده بود كه هر سرداری با خود هزار نفر را مجهز نماید و در دست هر سردار لشكر، یك پرچم به عنوان علامت باشد (كه این لشكر هزار نفر است) و آن تعداد از افراد را بر او عرضه نماید، یك گرز از طلا به عنوان جایزه بگیرد...!

در این هنگام صد و بیست پرچم برپا شد و هر پرچمی علامت هزار نفر بود! چون از مشاهده ی لشكر خود فارغ گردید، صد و بیست گرز طلا به آنها داد. وقتی كه لفظ «صد و بیست گرز» كه نشانه ی صد و بیست هزار مرد باشد، به او گوشزد شد، عمرولیث خود را از اسب به زمین انداخت و سر به سجده نهاد و روی خود را به خاك مالید و زار زار گریست و زمانی ممتد در آن گریه و زاری ماند و بی هوش گردید!

بعد از آنكه عمرو به هوش آمد، هیچ كس قدرت نداشت كه علت گریه و زاری را از او بپرسد. او یك ندیمی داشت كه از او پروایی نداشت. آن ندیم پیش آمد و گفت: ای پادشاه، كسی كه چنین لشكری دارد، باید خوشحال و خندان باشد و حالا كه وقت گریه نبود، چرا شما اینچنین گریستید؟!

عمرو بن لیث گفت: شنیدم كه عدد لشكریان من صد و بیست هزار نفر بودند. ناگهان واقعه ی كربلا به خاطرم افتاد و حسرت بردم و آرزو كردم كه ای كاش آن روز در آن صحرا می بودم و دمار از كفار برمی آوردم! یا من نیز جانم را فدای حسین علیه السلام می كردم.

چون عمرو بن لیث وفات نمود. او را در خواب دیدند كه تاج بر سر دارد و در جای


بسیار رفیعی است و حوریان در خدمت او هستند! به او گفتند: از كجا به این مقام رسیدی؟

عمرو گفت: وقتی كه مرا در قبر گذاشتند ملائكه برای سئوال از من آمدند، از عهده ی جواب برنیامدم. آنها خواستند مرا عذاب دهند كه یك وقت سمت راست قبر شكافته شد و جوانی خوش رو، وارد قبرم گردید و فرمود: او را واگذارید! زیرا خدا او را به من بخشیده است!

گفتند: «سمعا و طاعة یا سیدی و مولای!» و رفتند.

من دست بر دامنش انداختم و گفتم: تو كیستی كه در این وقت به فریادم رسیدی؟!

آن بزرگوار فرمود: من حسین بن علی هستم. آمده ام تا آن قطره ی اشكی را كه برای من ریختی و آرزوی كمك مرا نمودی، تلافی نمایم و اینك به فریاد تو رسیدم. [1] .


[1] كرامات الحسينيه، ج 1، ص 234، به نقل از حديقة الشيعة.